سالهای دور از خانه دراسپین اف سریال شاهگوش است یعنی داستان ارتباطی با شاهگوش دارد و در دنیای شاهگوش اتفاق میفتد و توانسته نظرات بسیاری را به سمت خودش جلب کند.
داستان سریال سالهای دور از خانه
داستان 1512 روز بعد از اتفاقات شاهگوش را بیان میکند، سرباز محل در سریال شاهگوش که سرکار خنجری نام داشت با بازی احمد مهرانفر مشغول گذراندن دوران خدمتش بود که یک متهم خانم به نام الیزابت با سگی به نام لوسی وارد پاسگاه شدند، خنجری در مدتی که الیزابت در بازداشت است عاشق او میشود و سگی را اشتباها بجای لوسی به الیزابت میدهد، الیزابت که میفهمد سگ مال او نیست برای اینکه خنجری ناراحت نشود به بهانهی پارک کردن ماشین از پاسگاه خارج میشود و 1512 روز از اون روز میگذرد ولی او به پاسگاه باز نگشته است.
حال داستان درمورد خنجری است که نمیتواند فکر الیزابت را از سرش خارج کند و همچنان در تهران به دنبال الیزابت میگردد.
بازیگران سریال سالهای دور از خانه : احمد مهرانفر در نقش خنجری، هادی کاظمی در نقش زهره، آزیتا حاجیان، حدیث میرامینی، آزاده زارعی، احسان کریمی، گیتی قاسمی، علیرضا استادی، میرطاهر مظلومی، مهرناز بیات، محمدرضا عقدایی، علی نظری، یدالله شادمانی، خسرو احمدی، علی عامل هاشمی، بهنام شرفی، مهدی صباغی، سیاوش چراغی پور و مسعود روشن پژوه دیگر بازیگران اصلی این سریال کمدی را تشکیل میدهند.
سریال دور از خانه به کارگردانی مجید صالحی و تهیه کنندگی محمدحسین قاسمی ، براساس متنی از امیرحسین قاسمی و احمد مهرانفر به زودی به نمایش خانگی می آید.
خلاصه داستان[]
داستان این مجموعه طنز ۱۵۱۲ روز پس از اتفاقات سریال شاهگوش است. یکی از شخصیتهای سریال شاهگوش سرکار خنجری (با بازی احمد مهرانفر) بود که در کلانتری آن محل مشغول به گذراندن خدمت سربازی خودش بود. یکی از متهمینی که به کلانتری آورده شد خانم جوانی به نام الیزابت بود که یک سگ به نام لوسی داشت. خنجری عاشق الیزابت می شود و در زمانی که الیزابت در بازداشت بود، یک سگ را اشتباهاً به جای لوسی برمیدارد و به الیزابت میدهد. الیزابت که میفهمد سگ مال او نیست، برای ناراحت نشدن خنجری به بهانه پارک کردن خودرویش از کلانتری خارج میشود و حالا ۱۵۱۲ روز از آن ایام میگذرد و هنوز الیزابت برنگشته است.
اما آقای خنجری همچنان به دنبال الیزابت است که روزی او را یافته و با او ازدواج کند اما در این مدت که در تهران به دنبال الیزابت است روزگار سختی را میگذراند و شبها شهر بازی میخوابد تا اینکه گویی ستاره اقبال او نمایان میشود و …